این دنیا کثیفه..پارت: {۱۱}
کارگردان ۱۵ دقیقه وقت اضافه داد برای مرور فیلمنامه و از بین بردن استرس بازیگر ها
و آشنایی میا با فیلبرداری.
میا فیلمنامه رو برای دفعه هزارم مرور کرد و
در یک چشم به هم زدن ۱۵ دقیقه به اتمام رسید.
گوجو هیچ استرسی نداشت ولی هیچکس از اون قلبش خبر نداشت که داشت مثل چی تند میزد .
همه چیز آماده بود که با صدای " صدا ! نور ! دوربین ! حرکت!!
(گوجو در نقش الپر ، کارآگاه و قهرمان داستان )
میا در نقش کاترینا عانردون رئیس مافیا ویلن داستان )
الپر در عمارت رو با لگد باز کرد و گفت" زنیکه عوضی کجایی؟! "
کاترینا با غرور و تکبر روی صندلی نشسته بود و به الپر نگاه میکرد و گفت" مستر الپر واقعا فکر کردی میتونی منو بکشی؟ "
الپر از عصبانیت دست هاشو گره کرد و گفت" خفه شو!! تو خانواده منو کشتی .. مگه ما همو دوست نداشتیم ؟ چیشد ؟! اخه چرا؟! چرا باید از بین اینهمه چیز رئیس مافیا باشی؟!
چراااااا؟؟؟ "
کاترینا با ناامیدی گفت" کاریش نمیشه کرد منو تو دشمن هم هستیم ... دیگه همه چیز بر تضاد ما دو نفر هستن ! من و تو از امروز به بعد دشمن همدیگه هستیم .. حالا یا گمشو یا اینکه میکشمت !!! "
کارگردان گفت" کات! عالی بود !! خیلی خوب بود ! :
گوجو لبخندی زد و گفت" عالی بود میا سان !"
میا خندید و گفت" ممنونم گوجو سان ..
خیلی استرس داشتم "
کارگردان اومد جلو و گفت" عالی بود افرین به جفتتون ! میا کارت عالی بود ! "
میا گفت" همگی مهمون من !! بیاین ویسکی بخوریم ! "
گوجو لبخندی زد و همگی دور میز ، روی صندلی نشستن و لیوان های پر از ویسکیشون رو به هم زدن و یک صدا گفتن " جامممپپپ!!!" * منم نمیدونم معنی این چیه ولی تو انیمه وقتی مشروب میخورن اینو میگن *
همه با هم صحبت میکردن و خوش بودن ، گوجو ناگهان گفت" آنو .. کارگردان میشه من رفع زحمت کنم میخوام یه سر به بچه هام بزنم "
کارگردان لبخندی زد و گفت" البته ساتورو میتونی بری .. "
گوجو با یکم خجالت گفت" میا سان شما هم میخواین بیاین .. اگه کار دارید مزاحم نمیشم! "
میا لبخندی زد و گفت"نه کاری ندارم .. بریم "
میا و گوجو لبخندی زدن به بقیه و سالن رو ترک کردن ، ایچیجی به گفته گوجو ماشین رو آماده کرده بود و منتظر بود .
گوجو و میا سوار صندلی عقب ماشین شدن و ایچیجی هم روی صندلی راننده نشست و رانندگی کرد .
گوجو و میا از ماشین پیاده شدن و وارد ساختمان شدن و کلید کنار آسانسور رو زدن و بعد از چند ثانیه در آسانسور باز شد و میا و گوجو وارد آسانسور شدن و گوجو کلید مورد نظرش روی صفحه آسانسور رو زد و در آسانسور بسته شد .
بعد از چند ثانیه به واحد رسیدن و از آسانسور پیاده شدن و گوجو در خانه رو باز کرد و به محض باز شدن در خانه
سومیکی با خوشحالی پرید بغل گوجو و گفت" کورومون منتظرت بود "
{♡}
و آشنایی میا با فیلبرداری.
میا فیلمنامه رو برای دفعه هزارم مرور کرد و
در یک چشم به هم زدن ۱۵ دقیقه به اتمام رسید.
گوجو هیچ استرسی نداشت ولی هیچکس از اون قلبش خبر نداشت که داشت مثل چی تند میزد .
همه چیز آماده بود که با صدای " صدا ! نور ! دوربین ! حرکت!!
(گوجو در نقش الپر ، کارآگاه و قهرمان داستان )
میا در نقش کاترینا عانردون رئیس مافیا ویلن داستان )
الپر در عمارت رو با لگد باز کرد و گفت" زنیکه عوضی کجایی؟! "
کاترینا با غرور و تکبر روی صندلی نشسته بود و به الپر نگاه میکرد و گفت" مستر الپر واقعا فکر کردی میتونی منو بکشی؟ "
الپر از عصبانیت دست هاشو گره کرد و گفت" خفه شو!! تو خانواده منو کشتی .. مگه ما همو دوست نداشتیم ؟ چیشد ؟! اخه چرا؟! چرا باید از بین اینهمه چیز رئیس مافیا باشی؟!
چراااااا؟؟؟ "
کاترینا با ناامیدی گفت" کاریش نمیشه کرد منو تو دشمن هم هستیم ... دیگه همه چیز بر تضاد ما دو نفر هستن ! من و تو از امروز به بعد دشمن همدیگه هستیم .. حالا یا گمشو یا اینکه میکشمت !!! "
کارگردان گفت" کات! عالی بود !! خیلی خوب بود ! :
گوجو لبخندی زد و گفت" عالی بود میا سان !"
میا خندید و گفت" ممنونم گوجو سان ..
خیلی استرس داشتم "
کارگردان اومد جلو و گفت" عالی بود افرین به جفتتون ! میا کارت عالی بود ! "
میا گفت" همگی مهمون من !! بیاین ویسکی بخوریم ! "
گوجو لبخندی زد و همگی دور میز ، روی صندلی نشستن و لیوان های پر از ویسکیشون رو به هم زدن و یک صدا گفتن " جامممپپپ!!!" * منم نمیدونم معنی این چیه ولی تو انیمه وقتی مشروب میخورن اینو میگن *
همه با هم صحبت میکردن و خوش بودن ، گوجو ناگهان گفت" آنو .. کارگردان میشه من رفع زحمت کنم میخوام یه سر به بچه هام بزنم "
کارگردان لبخندی زد و گفت" البته ساتورو میتونی بری .. "
گوجو با یکم خجالت گفت" میا سان شما هم میخواین بیاین .. اگه کار دارید مزاحم نمیشم! "
میا لبخندی زد و گفت"نه کاری ندارم .. بریم "
میا و گوجو لبخندی زدن به بقیه و سالن رو ترک کردن ، ایچیجی به گفته گوجو ماشین رو آماده کرده بود و منتظر بود .
گوجو و میا سوار صندلی عقب ماشین شدن و ایچیجی هم روی صندلی راننده نشست و رانندگی کرد .
گوجو و میا از ماشین پیاده شدن و وارد ساختمان شدن و کلید کنار آسانسور رو زدن و بعد از چند ثانیه در آسانسور باز شد و میا و گوجو وارد آسانسور شدن و گوجو کلید مورد نظرش روی صفحه آسانسور رو زد و در آسانسور بسته شد .
بعد از چند ثانیه به واحد رسیدن و از آسانسور پیاده شدن و گوجو در خانه رو باز کرد و به محض باز شدن در خانه
سومیکی با خوشحالی پرید بغل گوجو و گفت" کورومون منتظرت بود "
{♡}
۵.۷k
۲۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.